تو را تا بی نهایت دوست دارم

تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی... لبخند بزنی... بی تفاوت باشی...؟
شده دلتنگی بپیچد به دلت، راه نفست را ببندد، خفه ات کند...
هی دستت برود سمت گوشی...برش داری... نگاهش کنی... پرتش کنی.....برش داری... نگاهش کنی... پرتش کنی...؟
شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه... بشود خاطره... و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند...؟
شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای... چند متر جا را هی بالا و پایین کنی... اشک بریزی و... لذت ببری... همانقدر که آن روز لذت بردی...؟
شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری... اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری، پیغامی‌تایپ کنی... انگشتت برود سمت کلمه send ....منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و ... send کنی...؟
شده تمام روز را در انتظار یک جواب، بیقرار باشی... نرسد این جواب... آخر گوشی را برداری و اینطور بنویسی: " اشکالی نداره، اگه نمی‌خوای جواب بدی، نده... فقط می‌خواستم بدونم خوبی؟ همین... مواظب خودت باش "
‌
شده باز جوابی نیاید...؟
‌
باز بشکنی... هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته، دوستش داشته باشی... ؟
‌
شده اینهمه عاشق باشی...؟

عمیقا احساس شکست میکنم دیگه هیچوقت به هیچکس اعتماد نمیکنم دیگه عاشق نمیشم

خدایا یهو چیشد؟

اونکه دوسم داشت؟

دلش تنگ میشد...

دلم واسه صداش تنگ شده

دلم واسه بغل کردنش تنگ شده

عمیقا دلتنگمممم خیلی دلتنگ واسه جواد خسته ام کم آوردم خیلی خودمو سرگرم میکنم ولی هرثانیه به جواد فکر میکنم کاش برگرده...دارم میمیرم

به این نتیجه رسیدم بی عینک هم خیلی دوستت دارم خیلی فکرم درگیره دلم واسه غرغرو گفتنات تنگ شده

حتی دلم تنگ شده واسه.....

وقتی بغلم میکردی آروم میشدم الان آروم و قرار ندارم امروز رفتم مدرسه روی مبلی که نشستی دست کشیدم و اشکام سرازیر شدن سخت بود تحمل تنهایی اونجا

خیلی خسته ام همش با این فکر دارم پیش میرم که شوخیه و زود تموم میشه و برمیگردی

تازه رسیدم خونه شب شده تو نیستی حتی حوصله آنلاین شدن هم ندارم طفلکی دلمممممممممممممم خیلی دلتنگه واسه یه شب بخیر عزیزم گفتن😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔

شده تقدیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یك قلبِ به ظاهر خوش و یك خنده‌ی تلخ
شده زنجیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ كسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟

شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟

می‌شود با همه‌ی ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ كسی باشی و قسمت نشود؟